10 آبشار زیبای گمنام جهان !!!
ادامه مطلب..please
نیا باران
زمین جای قشنگی نیست
من از جنس زمینم خوب میدانم
که گل در عقد زنبور است و اما
یک طرف سودای بلبل
یک طرف خال لب پروانه را هم
دوست میدارید
من از جنس زمینم خوب میدانم
که اینجا جمعه بازار است
و دیدم عشق را
در بسته های زرد و کوچک نسیه میدادند
در اینجا در نشناسند مردم
شعر حافظ را به فال کولیان اندازه میگیرند
نیا باران
زمین جای قشنگی نیست♥ ﺨـُــــــدایا ♥
مـَــــــن به امـــــــید عــَـــــطای تـــو خــَــطا ڪار شــُــــدﻡ
سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست
یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟
جای پای مهربانان است
که میماند وگرنه موج روزگار
هر ردپایی را پاک میکند
تعریف دانشجو: موجودى است :
نحیف
عصبى
بى پول
و شبیه به انسان
که از تخم مرغ، گوجه و نیکوتین تغذیه می کند
و دشمنى عجیبى با کتاب دارد
گله میکرد ز مجنون لیلی - که شده رابطهمان ایمیلیحیف از آن رابطهی انسانی - که چنین شد که خودت میدانی
عشق وقتی بشود داتکامی - حاصلش نیست به جز ناکامی
نازنین خورده مگر گرگ تو را - برده یا داتنت و داتارگ تو را
بهرت ای میل زدم پیشترک - جای سابجکت نوشتم : به درک
به درک گر دل من غمگین است - به درک گر غم سنگین است
به درک رابطه گر خورده ترک - قطع آن هم به جهنم به درک
آنقدر دلخورم از این ایمیلم - که به این رابطه هم بی میلم
مرگ لیلی نت و مت را ول کن - همه را جای OK کنسل کنOFF کن کامپیوتر را جانم - یار من باشد و ببین من ON ام
اگرت حرفی و پیغامی هست - روی کاغذ بنویس با دست
نامه یک حالت دیگر دارد - خط تو لطف مکرر دارد
خسته از Font و ز Format شدهام - دلخور از گردالی @ (ات) شدهام
کرد ریپلای به لیلی مجنون - که دلم هست از این سابجکت خون
باشه فردا تلفن خواهم کرد - هر چه گفتی که بکن خواهم کرد
زودتر پیش تو خواهم آمد - هی مرتب به تو سر خواهم زد
راست گفتی تو عزیزم لیلی - دیگر از من نرسد ایمیلی
نامهای پست نمودم بهرت - به امیدی که سرآید قهرت...
اینم از نامه لیلی به مجنون
" خر زدن " فرایندی که طی اون یک دانشجو از حالت طبیعی خارج شده و زمان
زیادی رو به مطالعه میپردازه ؛ خر زدن شرط لازم و نه کافی برای استاد دانشگاه
شدن هست ؛میشه اون رو جز آلرژی های فصلی به حساب آورد ؛
خر زدن در شبهای امتحان به صورت فراگیری در دانشجو ها ظاهر میشه و
مهمترین علامت اون علاقه شدید به کتب درسی بخصوص کتبی هست که
در طول ترم تمایل چندانی به اون ها نداریم ؛ از عوارض جانبی خر زدن میشه به
سرخی چشم ها ، گودی و سیاهی زیر چشم و موارد مشابه صورت آرایش
نشده در خانوم ها و موهای ژل نزده در آقایون اشاره کرد ؛ این مشکل نیاز به
داروی خاصی نداره و بلافاصله بعد از اتمام فصل امتحانات بخودی خود برطرف میشه .
میگن یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که: آخه خدا، این چه وضعیه آخه؟ ما یک مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر میکنن اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفید، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی میخوان! هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون ‘بنز’ و ‘ب ام و’ جایی نمیرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده… یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد! آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم… امروز تمیز میکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی دیدم بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقیه میفروشن .
خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیان هم مثل بقیه، فرزندان من هستند و بهشت به همه فرزندان من تعلق داره. اینها هم که گفتی، خیلی بد نسیت! برو یک زنگی به شیطان بزن تا بفهمی درد سر واقعی یعنی چی!!!
جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان… دو سه بار میره روی پیغامگیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان جواب میده: جهنم، بفرمایید؟
جبرئیل میگه: آقا سرت خیلی شلوغه انگار؟
شیطان آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه… این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو میکنم این طرف، اون طرف یه آتیشی به پا میکنن! تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!… حالا هم که…. ای داد!!! آقا نکن وای کمک!! بهت میگم نکن!!! جبرئیل جان، من برم …. اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن که جاش کولر گازی نصب کنن…
داداش خلیل فکر کردی فقط خودت میتونی شعربذاریمنکه میدونم اینو بذارم بروبچ بهم افرین میگن پس:
آی آدم ها ، که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در
آب دارد میسپارد جان
یک نفر دارد
که دست و پای دائم میزند
روی ِ این
دریای ِ تند و تیره و سنگین که میدانید