What is you're idea?

حاج اقا در راه بازگشت از حج بود که
در خیابان کودک فقیری را دید که غذایش را با سگی گرسنه تقسیم میکند
نزدیک رفت و پرسید :
چرا غذایت را به این حیوان نجس میدهی ?
کودک سگ را بوسید و گفت :
از نظر من هیچ حیوانی نجس نیست
این سگ نه خانه دارد نه غذا دارد هیچ کس را ندارد اگر من کمکش نکنم میمیرد

حاج اقا گفت :
سگ بی خانمان در همه جا وجود دارد ایا تو میتوانی همه انها را از مرگ نجات دهی؟
ایا تو میتوانی جهان را تغییر دهی؟

پسر نگاهی به سگ کرد و گفت :
کاری که من برای این سگ میکنم تمام جهانش را تغییر میدهد

آینده ی بعضیای دیگه...


عکسی از دانشجویی در دانشگاه مدرس (هند) در سال 1948.
هنگام مطالعه در شب ، مو های خود را به دیوار می بستند تا خوابشان نبرد ...


تاب تاب....




حـــــــــــالا همه دانشــــــــــجو ها با هــــــــــم =)))

حسین پناهی

خدا پرسید میخوری یا میبری؟
و من گرسنه پاسخ دادم میخورم
چه میدانستم لذت ها را می برند، حسرتها را می خورند … ؟


آینده ی بعضیا....:))



دوست عزیز حالا چی دانلود می کنی سر کلاس؟

آخییی

یه کلاغ اسگل و دوست داشتنی!
الهیییییییی چه انتظاری میکشه !


از ذهن تا دهن

از "ذِهــــن" تا "دَهــَــن" فـقــطــ یـکــــ نـقـطـه فــاصـلـه اســت ... تــا ذِهــنــَـت را بــاز نـکـردی ، دَهــنــَـت را بــاز نــکـن ...! ...

کافی است سر به زیر باشی...


گرگ شده اند اینروزها...
کافی است سر به زیر باشی

با بره اشتباهت میگیرند

خیز برمیدارند برای دریدنت...






اینجا سرزمین واژه هاى وارونه است : جایى که گنج،"جنگ"میشود درمان،"نامرد"میشود قهقهه،"هق هق" میشود اما دزد همان"دزد"است... درد همان "درد" وگرگ همان "گرگ"