حاکمی بر مردمش گفت : صادقانه مشکلات تان را بگویید حسنک بلند شد و گفت : گندم و شیر که گفتی چه شد ؟ مسکن و کار چه شد؟ حاکم گفت سپاس که مرا اگاه کردی یکسال گذشت و دوباره حاکم گفت :صادقانه مشکلاتتان را بگویید کسی چیزی نگفت کسی نگفت گندم و کار و مسکن چه شد ... تنها از میان جمع یک نفر گفت : حسنک چه شد ؟! ...
حسنک چه شد ؟! ...
نمیدونم شما چی فکر میکنین؟؟؟
تامل برانگیز بود و اما غم انگیز
آخیییی
الآن دیگه بزرگ شده چی واسه من دم درآورده
u chi fek mikoni?
saresho kardan zire ab na????
b
ichare
bale tu in donya age bekhay az haghet defa koni nefle mishi
اینجوری به نطر میرسه دیگه!!!