صادقانه

حاکمی بر مردمش گفت : صادقانه مشکلات تان را بگویید
حسنک بلند شد و گفت : گندم و شیر که گفتی چه شد ؟
مسکن و کار چه شد؟
حاکم گفت سپاس که مرا اگاه کردی
یکسال گذشت و دوباره حاکم گفت :صادقانه مشکلاتتان را بگویید
کسی چیزی نگفت
کسی نگفت گندم و کار و مسکن چه شد ...
تنها از میان جمع یک نفر گفت : حسنک چه شد ؟! ...
نظرات 5 + ارسال نظر
30B پنج‌شنبه 16 خرداد 1392 ساعت 14:59

حسنک چه شد ؟! ...

نمیدونم شما چی فکر میکنین؟؟؟

تامل برانگیز بود و اما غم انگیز

nahid شنبه 18 خرداد 1392 ساعت 10:00

آخیییی
الآن دیگه بزرگ شده چی واسه من دم درآورده

الهام چهارشنبه 5 تیر 1392 ساعت 21:00

حسنک چی شد؟؟؟؟

u chi fek mikoni?

elham پنج‌شنبه 6 تیر 1392 ساعت 16:01

saresho kardan zire ab na????
bichare
bale tu in donya age bekhay az haghet defa koni nefle mishi

اینجوری به نطر میرسه دیگه!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد